آهنگ مشهور قاش قارا-محمدحیدری
متن آهنگ:
قاش قارا کیلپیک قارا باخدیم او گوزل یارا باخدیم او گوزل یارا
من باخدیم او باخمادی بالا قلبیم وردو یارا قلبیم ووردو یارا
قاش قارا کیلپیک قارا باخدیم او گوزل یارا باخدیم او گوزل یارا
من باخدیم او باخمادی بالا قلبیم دیدی یارا قلبیم دیدی یارا
گوزل سن هارالیسان داغلارین مارالیسان
بلکه منه دمیرسن تبریزین مارالیسان
گوزل سن هارالیسان داغلارین مارالیسان
بلکه منه دمیرسن اورمیه مارالیسان
...
قاشلاری کمان آی قیز گتمه بیر دایان آی قیز
من کی سنه ورولدوم سوزومه اینان آی قیز
قاشلاری کمان آی قیز گتمه بیر دایان آی قیز
من کی سنه ورولدوم سوزومه اینان آی قیز
گوزل سن هارالیسان داغلارین مارالیسان
بلکه منه دمیرسن اردبیل مارالیسان
گوزل سن هارالیسان داغلارین مارالیسان
.......
دانلود از لینک زیر:
آهنگ ترکی قاش قارا کیلپیک قارا
دریافت پرسرعت آهنگ ترکی آنا با کیفیت عالی از محمدحیدری
آهنگ بسیار زیبا و دلنشین آنا که با ریتم وتنظیمی جدید توسط محمد حیدری خوانده شده است امیدوارم از شنیدن این آهنگ لذت ببرید..
متن آهنگ:
من گزنده گولی داغی، سیر ائدنده گولی باغی ، یادا دوشر بیردن آنا، گورنده کول باغبانینی
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
.....
چیخدیم اوجا داغ باشینا، سوزومو یازدیم داشینا گلیب گئدن اوخوسون، نه لر گلیب باشیما
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
....
من گزنده گولی داغی، سیر ائدنده گولی باغی ، یادا دوشر بیردن آنا، گورنده کول باغبانینی
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
دییرم اورکدن آنا من قالمیشام یانا یانا، دییرم اورکدن آنا منی آتیب گئدین هارا...
دانلود از لینک زیر::
یک ضرب المثل معروف میگوید: «پای خود را به اندازه گلیم خودت دراز کن» گویا برخی افراد حد و حدودشان را فراموش میکنند و دست به مقایسههای بیامانی میزنند که گاه امان زندگی را میبرد و فرصت نفس کشیدن را به آن نمیدهد. همین خشمهای انباشته شده از تصورات ناعادلانه از خویش و حسرت خوردن نسبت به آنچه دیگران دارند در روابط اجتماعی بویژه روابط بین زوجین مانند بمب منفجر شده و آنجاست که هر نتیجهای محتمل است و باید منتظر فاجعهای بود.
حسرتورزان با پوشیدن جامه خیالی دیگران همچون ضربههای پتک لحظه به لحظه شخصیت خویش را نشانه میگیرند و با حسرت به گذشته و آینده واکنشهای بیش از حد و ناسنجیدهای را از خود نشان میدهند. این نوع عملکردهای فکری و پراکندگی افکار در نتیجه حسرت ورزی همچون چرخهای معیوب تکرار شده که نه تنها انواع بیماریهای روحی و روانی را به دنبال دارد بلکه یکی از پلیدترین افکاری است که زندگی را به نابودی میکشاند. برای اجتناب از حسرت ورزیدن و مقایسه کمبودهای اغراقآمیز خود با دیگران با دکتر اعظم عسگری روانشناس بالینی به گفتوگو نشستیم تا ابعاد مختلف این پدیده را بررسی کرده و عواقب منفی حسرت را در زندگی بدانیم.
قضاوت افراد از داشتههای خویش و نداشتههای دیگران بر چه مبنایی استوار است؟
رفتار اجتماعی انسان تکلیف فوقالعاده پیچیدهای در زندگی اجتماعی است. در جریان تعاملات اجتماعی افراد گرایش دارند سنجشهای خود از دیگران را صحیح بدانند اما اینکه مبنای این سنجشها چیست اغلب نادیده انگاشته میشوند، بر همین اساس است که گفته میشود روابط اجتماعی انسان باعث رشد، احساس رضایت، شادکامی و شادی و در مواقعی خشم، حسادت و نارضایتی می شود. زمانی که افراد ارزیابی صحیح و منطقی خود را بر اساس ظواهر و معیارهای سطحی بنا میکنند، احساساتی نظیر اضطراب، غم و حسادت رشد میکند. این دردهای عاطفی ریشه در ضعف اعتماد به نفس و منیت افراد داشته و بخش مهمی از وجود انسان را تشکیل میدهند.
دکتر اعظم عسگری از ابعاد روانشناسی حسرت ورزیدن و عواقب منفی آن می گوید
در واقع اغلب اوقات فراموش میکنیم که منحصر به فرد هستیم و تشخیص خود را از دیگران از دست میدهیم چنانچه مفاهیمی مانند من، نداشتههای من و داشتههای او پیوسته خشم و نگرانی و ستیزه را در درون انسان ایجاد میکند طوری که آکنده شدن ذهن از منفی بافیها نوعی شکنجه ناآگاهانه مداوم یا واکنشهای جنگ یا فرار ایجاد میکند. این واکنشهای دفاعی که در زیر سطح آگاهی ما رخ میدهد در واقع از عمیقترین مشکلات و دردهای انسان ناشی میشود.
بیماری، خشم، آسیبدیدگی، رنجش، حسرت و ناامید شدن حاصل گفتوگوی منفی و مداوم « من ضعیف پنداشته» در فرد است. گفتوگوهایی مانند «این عادلانه نیست»، «من استحقاق بیشتری دارم» و «چرا آنها دارند، من ندارم». از این رو تکاپوی منفی را در درون فرد به جریان میاندازد. تصورات ناعادلانه پنداشتن شرایط خود، دیگران را بالاتر از خود دیدن، انکار شرایط زندگی خود و بدین شکل اضطراب و نگرانی مداوم را تقویت کردن و در اعماق درد و رنج فرورفتن منجربه هدر دادن لحظات گرانبهای عمر میشود.
رنج کشیدن از تفاوت میان آنچه هست (واقعیت) و آنچه «من میخواهم باشد» و حتی فراتر از آن «دیگران نباید داشته باشند» ترس از آینده ایجاد میکند و بدین ترتیب فرد به کارهای بینتیجه از قبیل مقایسه کردن خود با دیگران و حسرت ورزی دست میزند.
رهایی از حسرتهای خود ساخته نیازمند چه راهکارهایی است؟
حسرت خوردن غافل شدن از خرد هستی (نیرویی برتر) است، باید توجه داشت وجود هر کسی در والاترین شکل خود تجلی پیدا میکند. برای رهایی از این معضلات به تصمیم گرفتن، منفیها را رها کردن و اراده واقعی خود را به کار بستن، از ترس و حسد رها شدن، خودخواهی و خواستههای غیر منطقی خویش را رها کردن و آرامش را در عین نقصانهای زندگی پیدا کردن، نیاز است.
تعلقات زندگی همگی موقت و گذرا هستند بنابراین باید از بردگی آرزو و خواهشهای مقایسه با دیگران رها شد زیرا تا زمانی که اسیر خواهشهای غیر منطقی «من خویش» باشیم در جریان منفی زندگی اسیر امواج خروشان حسد خواهیم بود و در نهایت به باتلاق حسرتهای گذشته فرود میآییم و در طغیان امواج زندگی زخم بر میداریم.
برای جدا شدن از حسرتهای خودساخته به پالایش درون نیاز داریم زیرا آرامش و خشنودی در عمق وجود انسان ریشه دارد و این مهم امکانپذیر نیست مگر اینکه افراد به پذیرش دست پیدا کنند.
چگونه میتوان با پذیرش منیت خویش از نگاه ناعادلانه از وجود خویشتن فاصله گرفت؟
پذیرش یعنی قبول خود، اعتماد به خود، شاکر بودن ، اینکه دیگر نمیخواهیم بیش از این به زندگی توأم با درد و رنج و حسرت ادامه دهیم ، تلاش در تغییر عواطف و هیجانات منفی به مثبت، استفاده از تمام منابع وجودی خویشتن، پذیرفتن شرایط آنگونه که هست و فاصله گرفتن از نگاه ناعادلانه از وجود خویشتن است. هدیه پذیرش، آرامش به خویشتن است و تقدیم آرامش به خویشتن، رسیدن به انسانیت کامل و ریشههای حسد و حسرت را خشکاندن است.
انسان تا زمانی که به زندگی دیگران حسرت میخورد احساس ناامنی و آسیبپذیری میکند بنابراین شکستن سدهایی که مانع احساس عشق و آرامش میشوند، در هم ریختن تمام موانعی که زندگی را به کام ما تلخ میکند ، رها کردن پیشداوریها نسبت به دیگران و تغییرپذیر شدن، شرایط تازه زندگی را فراهم میکنند. به عبارت دیگر باورهای آسیبزا و منفی را از خود دور کردن و مسیرهای بنبست را رها و به جریان هستی متصل شدن نیازمند گذاشتن کوله بار حسرت بر زمین است. فقط در این صورت است که بارقه امید دوباره در دل ایجاد میشود و اطمینان از دست رفته به همه جوانب زندگی برمیگردد.
نکته حائز اهمیت دیگر برای رهایی از اینگونه تصورات ناعادلانه تمرکز بر وجود خویشتن و دیگران را به عنوان سرچشمه حسرتهایمان مورد سرزنش قرار ندادن است، از سوی دیگر به درون خود نگریستن و پذیرفتن واقعیتهای زندگی و مسئولیت کامل زندگی تنها راه رسیدن به آزادی و بلوغ عاطفی و دور ریختن احساسات بهبود نیافته و حسرتهای تلنبار شده است در واقع آگاهی از احساسات مبنای بهبودی رضایت خود و ارتباط سالم و مؤثر با دیگران است.
نگاه ناعادلانه نسبت به داشتههای خود و حسرت خوردن به آنچه دیگران دارند، چه عواقب منفی را در زندگی در پی دارد؟
زخمهای رنجش و حسرت موجب ایجاد بیماریهای مختلفی در انسان میشود بنابراین راه رسیدن به آرامش واقعی شناخت احساسات مثبت و منفی و وجین کردن علفهای هرز خشم و کینه و حسد از ذهن است. احساسات مسموم جنبههای منفی شخصیت تأثیر ویرانگری بر زندگی خود و اطرافیان از قبیل طلاق، انکار مسئولیتها، مقایسه بیامان، حسرت خوردن و نگرانی مداوم و… به جا میگذارد اما هنگامی که روند بازسازی را در خود شروع میکنیم بخشهای مختلف وجود خود را مالک میشویم و به نوعی احترام به خود را افزایش داده و هماهنگی و تعادل را بدست میآوریم. باید توجه داشت، شدت دردهای روحی همیشه با خطای شناختی ارتباط دارد و با فاصله گرفتن از این دردها رویدادهای زندگی را معنایی تازه میتوان بخشید.
با فاصله گرفتن ازخودآزاری و هزینه پیشرفتهای دیگران و رنج کشیدن از دست نیافتن به چشم اندازهای خودساخته میتوان تصویرهای ذهنی خود را هرس کرد. اینگونه افراد باید گفتوگوهای درونی خود را تغییر دهند زیرا تا زمانی که حسرت میخوریم، قربانی هستیم و هر اندازه خود را انکار کنیم ضربهپذیری و بیماری از حسرتهای گذشته و آینده در جسم و جانمان بیشتر لانه میکند. زندگی سراسر حسرت و پشیمانی را ترک کردن نیازمند ارادهای انسانی است. به جرأت میتوان گفت حسد، حسرت و رنجشها غل و زنجیرهای روح انسان هستند و آرامش عظیم روحی در سایه داشتن ذهن آرام، پذیرنده، امید و امکان تغییر است.
آیا برخی از زنان در نتیجه چشم و همچشمی، حسرت زندگی دیگران را میخورند، باعث ایجاد ناملایمتیهایی در زندگی خانوادگی میشوند؟
در بطن بیشتر حسرت ورزان روح پلیدی که همانا خود کم بینی است نهفته است. حسرت خوردن از آنچه دیگران دارند و من ندارم در محیط خانوادگی خشم و آزردگی و ناامنی ایجاد میکندو همین مناظرات خانواده و در نتیجه بحثها و گفتوگوهای بیحاصل عوارض جبران ناپذیری به جا میگذارند بدین ترتیب که گاهی افراد در رقابت ناسالم با دیگران بدون پیشبینیپذیری دست به خطر میزنند، ریسک میکنند و لطمات جبران ناپذیری به اعضای خانواده میزنند. مثلاً فردی را در نظر بگیرید که برای پاسخگویی به حسرت و رقابت طلبیهای همسرش دست به معاملات نادرستی مانند نزول و ربا میزند.
این نوع حسرتها و مقایسههای بیامان از یک سو آسیبهای جدی به آینده فرزندان و خانواده وارد میکند و از سوی دیگر مشاجرات مکرر، کشمکشها و قهر و آشتیها روابط را به جایی میرساند که به مویی بند میشوند و هر لحظه امکان گسسته شدن و جدایی را ایجاد میکنند. در واقع کنش و واکنشها سلسلهوار عمل کرده و همه جنبههای زندگی را تحتالشعاع منفی خودش قرار میدهد.
به این ترتیب اینگونه افراد دکمه کنترل احساس و ناایمنی را به دست دیگران میدهند طوری که پیشرفت و تلاش دیگران را تحمل نمیکنند و این مسأله منجر به ایجاد بیماریهای خطرناک و مهلک از قبیل ناراحتیهای قلبی و عروقی، سرطان و… میشود. همچنین درگیر شدنهای متعدد در خانواده آرامش زندگی را از بین میبرد.
افرادی که در جریان رقابت و حسادت با دیگران حرکت میکنند در مسیر زندگی ممکن است از افراد ناباب دنباله روی کنند. آنان به افرادی بیاراده و کم جرأت مبدل میشوند و برای رسیدن به دیگران و جبران حسرتهای زندگی تمام نیروهای حقیقی وجودشان را تحلیل میبرند و نابود میکنند و گاهی ممکن است دست به اعمال و رفتاری بزنند که واقعاً توان آن را ندارند و همین رفتارها باعث میشود حسرت ورزان از درون خود را عصبانی ببینند.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
تهران به عنوان پایتخت ایران و بزرگترین شهر ایران دارای اماکن تفریحی و گردشی، مراکز علمی، جاده ها، میدان ها، خیابان ها و مراکز رفاهی-خدماتی زیادی هست که ممکن است هر فردی در پیدا کردن آنها به مشکل بخورد، لذا داشتن یک برنامه نقشه ی شهر تهران برای موبایل میتواند در هر لحظه ای شما را جهت رسیدن به مقصد خود کمک کند؛ شما میتوانید با داشتن این برنامه در موبایل خود در هر نقطه از شهر تهران که هستید، آن نقطه را بیابید و سپس مسیری که جهت رسیدن به مقصد خود نیاز دارید را بررسی کنید و کوتاه ترین مسیر ممکن را انتخاب نمایید و از سردرگمی در آیید. گفتنی است که برنامه های زیادی از نقشه ی تهران در دنیای اینترنت وجود دارد که معایب و مزایایی دارند، که البته برخی از برنامه به کلی در موبایل شما کار نمی کنند یا به اصطلاح برنامه های خرابی هستند، اما ما در اینجا یک برنامه جالب با حجم کم از نقشه ی شهر تهران گذاشته ایم که بر روی موبایل های مختلفی از جمله نوکیا و سامسونگ تست کرده ایم و کاملا راضی کننده بوده و به خوبی اجرا شده است. شما پس از دانلود این برنامه آن را به موبایل خود کپی کرده و سپس آن را باز میکنید(امروزه اکثر گوشی های اندروید خور، قابلیت جاوا را نیز دارند که بدون نیاز به نصب برنامه باز میشود) سپس نرم افزار یک پیام کوتاه با هر خطی که در گوشیتان متصل هست به سازنده نرم افزار تهران یاب میفرستد و بلافاصله برنامه ی شما اکتیو یا فعال میشود. اکنون شما همانطور که در تصویر بالا نیز مشاهده میکنید زبان خود را انتخاب میکنید و وارد منوهای برنامه میشوید. در این قسمت با استفاده از قسمت نمایش نقشه میتوانید به راحتی در خیابان های تهران چرخ بزنید و مسیر موردنظر خود را بیابید. این برنامه کم حجم و ویژه امکانات دیگری نیز دارد که در زیر به آنها اشاره ای کرده ایم:
– امکان مشاهده مراکز تفریحی و ورزشی تهران همچون پارک ها، استخرها، شهربازی ها و.. تنها با یک کلیک
– امکان مشاهده لیست مراکز علمی همچون دانشگاه ها، کتابخانه ها و.. در منوهای جالب
– امکان مشاده مراکز فرهنگی و هنری همچون سینماها و فرهنگ سراها و.. و یافتن آنها بر روی نقشه تنها با یک کلیک
– امکان مشاهده هتل ها،مراکز گردشگری،مهانپذیرها،سفره خانه ها،بازارها و.. و یافتن آنها بر روی نقشه با یک کلیک
– اماکن یافتن لیستی از سفارتخانه ها، بیمارستان ها، ترمینالها، داروخانه های شبانه روزی، کافی نتها و مشاهده هر کدام از انها بر روی نقشه تنها با یک کلیک
– قسمت مربوط به تلفن های ضروری از جمله آتش نشانی،اطلاعات برقریالاطلاعات پرواز،اطلاعات فرودگاه مهرآباد،اعلام ساعات شرعی،امداد شرکت گاز،اورژانس تهران،تاکسی تلفنی های تهران،رزرو مکالمات بین المللی،سازمان نظارت بر قیمت کالا،فوریتهای پلیسی شهر،مرکز کنترل ترافیک و.. در منوهای عمودی زیبا و تنها با یک کلیک بر روی قسمت دلخواهتان
– قابلیت جستجو بر روی نقشه و آدرس محل مورد نظر، به صورتی که اسم محل را مینویسید و آدرس و سایر مشخصات آن را برای شما نمایان می سازد.
-امکان مشاهده نقشه و آدرس ها به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی
– استفاده از این برنامه کاملا رایگان است.
– این برنامه یکی از معروفترین برنامه های نقشه تهران برای موبایل هست، که توسط پورتال یورفان برای شما جهت دانلود گذاشته شده است؛ شما میتوانید با کلیک بر روی دانلود از لینک مستقیم آنرا دانلود کنید.
پس از دانلود آن را از حالت فشرده در آورید و فایل Tehranmap را در حافظه موبایل خود کپی کنید و به راحتی مورد استفاده قرار دهید.
حجم فایل: 2?06 مگابایت
فرمت فایل برای دانلود zip ، فرمت فایل داخل آن jar قابل نصب بر روی انواع گوشی های نوکیا،سامسونگ،سونی،ال جی،هواوی و..
پسورد: ندارد
برای دانلود از لینک مستقیم کلیک کنید
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
♥♥حکایت هایی جالب و خواندنی و پند آموز از امام محمد باقر(ع)♥♥
تسلیم
3- گروهى به محضر امام باقر (ع) مشرف شدند، دیدند امام بچه اى دارد مریض است و حضرت در مرض او بسیار ناراحت و بى آرام است. آنها پیش خود گفتند: خدا نکند که این کودک بمیرد و گرنه به خود امام احتمال خطر مى رود. در این میان شیون زنان بلند شد، معلوم شد که کودک از دنیا رفت، بعد از اندکى امام (ع) به نزد آنها آمد ولى خوشحال و قیافه اش باز بود.
گفتند: خدا ما را فداى تو کند، شما در حالى بودید که ما فکر مى کردیم اگر اتفاقى بیافتد شما به وضعى درآیید که موجب غصه ما باشد!! ولى مىبینیم که قضیه بعکس شد؟
امام صلوات الله علیه فرمود: ما دوست مى داریم که محبوب و عزیز ما در عافیت باشد، و چون قضاى خدا بیاید تسلم آن کار مى شویم که خدا دوست داشته است: «فقال لهم: انا نحب ان نعافى فیمن نحب فاذا جاء امرالله سلمناالله فیمایحب»3
کثیرالذکر
1- ابن قداح از امام صادق (ع) نقل مى کند که فرمود: پدرم (امام باقر) کثیرالذکر بود، خدا را بسیار یاد مى کرد، من در خدمت او راه مى رفتم مى دیدم که خدا را ذکر مى کند. با او به طعام خوردن مى نشستم، مى دیدم که زبانش به ذکر خدا گویاست. با مردم سخن مى گفت و این کار او را از ذکر خدا مشغول نمى کرد.
من مرتب مى دیدم که زبانش به سقف دهانش چسبیده و مى گوید: «لااله الاالله» او در خانه، ما راجمع مى کرد و مى فرمود تا طلوع خورشید خدا را ذکر کنیم، هر که قرائت قرآن مى توانست امر به قرائت قرآن مى کرد و هر که نمى توانست امر به ذکر خدا مىفرمود.1
بخاطر باطل، دست از حق نکشید
2- زرارة بن اعین گوید: ابو جعفر امام باقر (ع) در تشییع جنازهاى از قریش حاضر شدند، من نیز در خدمتش بودم، عطاء بن ابى رباح از جمله حاضران بود، زنى در پشت جنازه ضجه مى کشید و ناله مى کرد، عطاء به آن زن گفت: ساکت شو و صدایت بلند نشود وگرنه من بر مى گردم، زن ساکت نشده، عطا برگشت.
من به امام باقر (ع) گفتم: عطاء برگشت. فرمود: چرا؟
گفتم: زن ساکت نشد او نیز برگشت. حضرت فرمود: به تشییع جنازه ادامه بده، ما اگر باطلى را با حق دیدیم و بخاطر باطل، دست از حق برکشیدیم حق مسلمان را ادا نکرده ایم.
چون نماز میت خوانده شد، ولىّ میت به امام عرض کرد: برگردید خدا شما را رحمت کند، که آمدن، شمارا ناراحت مى کند، امام برگشت، من به او گفتم: صاحب جنازه اجازه دادند برگردید، من هم با شما کار خصوصى دارم، فرمود: به راهت ادامه بده ما با اجازه او نیامده ایم تا با اجازه او برگردیم. بلکه از این عمل خواسته ایم به اجر و فضل خدا برسیم، انسان هر قدر پشت سر جنازه باشد همان قدر اجر مى برد. 2
عطاء بن ابى رباح از آخوندهاى دربارى بود که بنى امیه بسیار تعظیمش مى کردند، حتى در میان مردم جار مى زدند: کسى جز عطاء حق فتوا دادن ندارد اگر او نباشد عبدالله بن ابى نجیح فتوا خواهد داد، عطاء یک چشم، پهن بینى، و بسیار سیاه رنگ بود چنانکه ابن جوزى در تاریخش گفته است (مرآت العقول) یعنى ظاهرش مثل باطنش چرکین و تنفر آور بود. این گونه ناکسان بودند که خانه هاى وحى را به صورت خرابه ها در آورده و مردم را از سعادت باز داشتند و با روسیاهى خداى خویش را ملاقات کردند.
این مطلب نیز قابل دقت است که منصور خلیفه ستمگر عباسى مالک بن انس را در مکه ملاقات کرد، و از او در بسیارى از مسائل سؤال هاى و از فشارى که عامل مدینه به او وارد آورده بود، اعتذار نمود و گفت: کتابى بنویس که مردم را وادار به عمل به آن کنم، تا نظام واحد شریعتى بوجود آید و همه بر یک مفتى گرد آیند، ولى بشرط آن که از على بن ابى طالب در آن کتاب چیزى نقل نکنى، مالک به شرط او عمل کرد و در «موطّأ» چیزى از على (ع) نقل نکرد. (الامام الصادق و المذاهب الاربعه: ج 2 ص 555).
در این کتاب که شامل هزار و هفتصد و بیست حدیث است، از عبدالله بن عمر صد و پنج حدیث، از ابن شهاب زهرى صد و پانزده حدیث، از ابوهریره پنجاه حدیث، از عایشه چهل و هشت حدیث و از على بن ابى طالب (ع) تنها پانزده حدیث نقل شده و از حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام حتى یک حدیث هم نقل نشده است.
خدایا مرا مورد غضب قرار مده
4- غلام امام باقر (ع) که افلح نام داشت مى گوید: با آن حضرت به زیارت حج رفتم، امام چون وارد مسجدالحرام شد، به کعبه نگاه کرد و با صداى بلند گریست، گفتم: پدر و مادرم فداى تو باد، مردم تماشا مى کنند بهتر است صدایتان آهسته باشد. فرمود: و یحک یا اقلح! چرا گریه نکنم شاید خداوند با نظر رحمت به من نگاه کند که فرداى قیامت پیش او به رستگارى برسم.
آنگاه بیت راطواف کرد، و آمد در نزد مقام ابراهیم نماز خواند وچون از سجده سر برداشت دیدم جاى سجدهاش از کثرت اشک خیس شده است. آن حضرت چون مى خندید مى گفت: خدایا مرا مورد غضب قرار مده «اللهم لاتمقتنى» 4?
محبت اهل بیت (ع)
5- ابوحمزه گوید: سعد بن عبدالله که از اولاد عبدالعزیز بن مروان بود و امام او را سعد الخیر مى نامید محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقیق القلب اشک مى ریخت.
امام فرمود: یا سعد! چرا گریه مى کنى؟! عرض کرد چرا گریه نکنم حال آنکه از خانواده بنى امیه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه نامیده است.
امام فرمود: تو از آنها نیستى، تو اموى هستى از ما اهل بیت. آیا نشنیدهاى قول خدا را که از ابراهیم (ع) نقل مى کند، فرمود: «فمن تَبعنى فانه منّى» ابراهیم: 5?39
محبت اهل بیت (ع)
6- بریدبن معاویه عجلى گوید: محضر ابى جعفر (ع) بودم، مردى که از خراسان آمده بود داخل منزل آن حضرت گردید، او پاهاى خود را نشان داد که در اثر پیاده رفتن چاک چاک شده بود، گفت: من از خراسان آمدم به خدا قسم مرا از خراسان و از راه دور به اینجا نیاورده مگر محبت شما اهل بیت. امام (ع) فرمود: «والله لو اَحبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدّین الاالحّب» 6?
به خدا قسم اگر سنگى هم ما را دوست بدارد، خدا آنرا با ما محشور خواهد فرمود، آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟ یعنى دین در محبت خلاصه مى شود.
یاران مهدٍى
7- محمد بن ابراهیم نعمانى در کتاب غیبت ص 273 از ابوخالد کابلى نقل کرده که امام باقر (ع) فرمود: گویا مى بینم قومى را که درمشرق قیام کرده حق را مى طلبند ولى حق را به آنها نمى دهند، باز مى طلبند، باز حق را به آنها نمى دهند، چون چنین دیدند، شمشیرهاى خویش برشانه خود گذاشته قیام مسلحانه مىکنند، در این زمان حق را به آنها مىدهند ولى آنها قبول نمى کنند و گویند: باید خود قیام به حق کرده و حکومت تشکیل بدهیم و چون حکومت را تشکیل دادند آن را تحویل نمى دهند مگر به صاحبتان (امام زمان (ع)) کشتگان آنها شهیداند، بدانید اگر من آن زمان را درک مى کردم خودم را در اختیار صاحب آن کار مى گذاشتم نگارنده گوید: چون این حدیث با انقلاب اسلامى ایران بسیار تطبیق مىشود لذا عین حدیث را مى آوریم.
«عن ابى خالد الکابلى عن ابى جعفر (ع) انه قال: کانى بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راوا ذلک و ضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ماسالوه فلا یقبلونه حتى یقوموا ولا یدفعونها الا الى صاحبکم، قتلاهم شهداء، اما انى لو ادرکت ذلک لاستبقیت نفسى لصاحب هذا الامر».
امام باقر (ع) وابن منکدر
عبدالرحمان بن حجاج گوید: امام صادق (ع) فرمود: محمد بن منکدر مى گفت: فکر نمى کردم که على بن الحسین (امام سجاد) جانشینى بگذارد که در فضیلت مثل خودش باشد تا محمد بن على (امام باقر) را دیدم، خواستم او را موعظه کنم، او مرا موعظه کرد.
یارانش گفتند: جریان را از چه قرار بود؟ گفت: در وقتى که هوا گرم بود به بعضى از نواحى مدینه رفته بودم، محمد بن على (ع) را دیدم، مردى تنومند بود، به دو نفر غلام سیاه… تکیه کرده بود، پیش خود گفتم: این مرد بزرگى است از بزرگان قریش در این ساعت در این حال در طلب دنیا!! اى نفس! گواه باش که او را موعظه خواهم کرد.
پیش رفتم و سلام کردم، جواب سلام را داد در حالى که از خستگى بسختى نفس مى کشید و عرق مى ریخت، گفتم:
أَصلحکَ اللّه تو بزرگى از برزگان قریش هستى. در این هواى گرم در این حالت عرق ریزان، در طلب دنیا!! اگر اکنون مرگ شما را دریابد در چه حالى خواهید بود؟!
امام به شنیدن این سخن، غلامان را رها کرد و به دیوار تکیه داد و فرمود: به خدا قسم اگر در این حال اجلم فرا رسد، در طاعتى از طاعات خدا مرگم رسیده است خودم را از محتاج بودن به تو و امثال تو حفظ مى کنم. من در صورتى از مرگ مى ترسیدم که در معصیتى از معاصى خدا، اجل مرا دریابد.
گفتم: خدایت رحمت کند، خواستم تو را موعظه کنم ولى شما مرا موعظه فرمودید.7
نگارنده گوید: ظاهراً ابن منکدر از متصوفه عامه است از کسانى که راه خدا را بى راهنما رفتند و اهل بیت صلوات الله علیهم را که یکى از «ثقلین» بودند، کنار گذاشتند، خداوند و که خلق الله را از جاده مستقیم و از صراط اللّه منحرف نمودند، تا به اغراض فاسد خود برسند. بهر حال امام (ع) او را روشن فرمود که بندگى خدا در تارک دنیا بودن نیست.
سلام رسول خدا (ص) به باقر العلوم (ع)
ابان بن عثمان گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: رسول خدا (ص) روزى به جابربن عبدالله انصارى فرمود: تو آنقدر زنده مى مانى تا فرزند من محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب را که در تورات ملقب به باقر است زیارت کنى و چون او را دیدى سلام مرا به او برسان.
سالها گذشت، روزى جابر به خانه على بن الحسین (امام سجاد) داخل شد، محمد بن على (امام باقر) را که جوانى بود در آنجا دید، گفت: جوان پیش بیا، او پیش آمد ،گفت: راه برو، او راه رفت، جابر گفت: عجبا به خداى کعبه قسم شمایل این جوان شمایل رسول خداست، آنگاه به على بن الحسین (ع) گفت :
این جوان کیست؟ فرمود: این پسر من و ولى امر بعد از من، محمد باقر است. جابر با شنیدن این سخن برخاست و بر پاى آن حضرت افتاد و مى بوسید و مى گفت: جانم به فدایت یابن رسول الله! سلام پدرت را قبول کن، رسول الله بر تو سلام مى فرستد… چشمان ابى جعفر (ع) پر از اشک شد، بعد فرمود: «یا جابر! على أَبى رسول اللّه السّلام مادامتِ السموات و الارض» و سلام بر تو یا جابر! در مقابل ابلاغ سلام آن حضرت .8
——————————————-
پى نوشت ها
1- اصول کافى: ج 2 ص 449 ضمن حدیث.
2- کافى: ج 3 ص 171 – 172?
3- کافى: ج 3 ص 226?
4- بحار: ج 46 ص 290?
5- اختصاص: ص 85?
6- سفینة البحار: ج 1 ص 204 (ح ب ب).
7- ارشاد مفید: ص 247?
8- بحار: ج 46 ص 223 از امالى صدوق.
حکایت امامان|داستان عبرت آموز|حکایت آموزنده
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط